خاطره ای از یک نجات یافته از بهائیت
شاید کم تر کسی باور کند که در زمان جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران، گروهی از ساکنین کشور مان از شهادت هموطنان ما احساس رضایت داشته اند و ابراز شادی می کردند: خانم مهناز رئوفی، یک مستبصر و بازگشته از بهائیت خاطره خود را از آن دوره این گونه بیان می دارد:
«در زمان جنگ [ایران و عراق] وقتی مردم کشته میشدند، بهائیان با بیرحمی تمام میگفتند از این مسلمانان هرچه کشته شود کم است. خصوصا وقتی...
رادیوهای خارجی، آمار شهادت رزمندگان را در جبههها به اطلاع مردم میرساندند... با ناسزاگویی به رزمندگان ابراز مسرت و خشنودی میکردند. بهائیان در زمان جنگ با کنارهجویی از شرکت در جبههها اعلام کردند که مخالف جنگ هستند و به بهانه عدم دخالت در سیاست از به دست گرفتن سلاح امتناع کردند و کوچکترین فعالیتی برای دفاع از کشور از خود نشان ندادند... آنها که دائما در کلاسها و مجالس از عشق به عالم بشریت دم میزدند، آنان که از الفت و محبت طوری سخنسرایی میکردند که گویی برتر و مهربانتر از همه اقشار عالمند، در عمل نهتنها بویی از انسانیت و محبت نبرده بلکه درندهخوییشان گل میکند و از خبر شهادت جوانان عزیز این مرز و بوم اظهار خوشحالی و مسرت میکنند.»
منبع: خاطرات یک نجات یافته (خانم مهناز رئوفی)؛ برگرفته از مجله ایام