آیا بهائیان خداپرست هستند؟
پیروان فرقه بهائیت خود را موحِّد و خداپرست دانسته و بهاءالله را بنده ای از بندگان خدا می دانند اما بررسی گفته ها و نوشته های بهاءالله و جانشینان و مبلغان او ما را در پذیرش سخن بهائیان مبنی بر اعتقاد به توحید با مشکل مواجه می سازد.
بهاءالله پس از ادعای جانشینی علیمحمد شیرازی (باب) دامنه ادعای خود را بالاتر برده و در نهایت به نغمه دروغین الوهیت خویش لب گشود؛ به نمونه های زیر توجه فرمایید:
الف) بهاءالله در کتاب مبین می گوید: «لا اله الّا انا المسجونُ الفرید؛ خدایی جز من زندانی یکتا نیست»[1]
ب) در قسمتی دیگر از همان کتاب می گوید: «کذلک امر ربک اذ کان مسجوناً فی أخرب البلاد؛ پروردگارت، زمانی که در خراب ترین شهرها زندانی بود، چنین امر کرد»[2] و منظورش از پروردگار، خودش می باشد.
ج) همچنین می گوید: «إن الذی خلق العالم لنفسه قد حبس فی أخرب الدیار بما اکتسبت ایدی الظالمین؛ آن که جهان را برای خود خلق کرد، در خراب ترین مکان ها به دست ستمکاران زندانی است»[3]
آیا می توان پذیرفت که این جملات، کلام الهی است؟ آیا خدایی چنین ذلیل که بدست بندگان خود گرفتار و زندانی می شود سزاوار پرستش است؟
د) حسینعلی بهاءالله در جواب کسانی که از او می پرسیدند: تو که خود را خدا می دانی، چرا بعضی از مواقع می گویی ای خدا، و در بعضی از نوشته هایت از او استمداد می طلبی؟ می گفت: «یدعوا ظاهری باطنی و باطنی ظاهری، لیست فی المُلک سوای ولکنّ النّاس فی غَفلةٍ مبین؛ باطن من ظاهرم را می خواند و ظاهرم باطنم را، در جهان معبودی غیر از من نیست، لیکن مردم در غفلت آشکارند»
ه) بهاءالله با قبله قرار دادن قبر خود و نیز ادعای این که بهائیان باید در نماز او را مورد توجه قلبی قرار دهند، عملاً پرستش خوش را از مردمان منحرف درخواست نموده است.
محمدعلی قائنی در درس نوزدهم از کتاب دروس الدیانه می نویسد: «قبله ما اهل بهاء روضه مبارکه در مدینه عکّا می باشد که در وقت نماز خواندن باید رو به آن بایستیم و قلباً متوجه به «جمال قدم» یعنی بهاء باشیم»[4].
خدای بهائیت، در عین خدا بودن- که از ویژگی های آن بی نیازی و صمدیت[5] است- به بنده ای از بندگان خود که سراپا احتیاج و نیازمندی است، نیازمند است؛ او در کتاب ایقان درباره ملاحسین بشرویه ای می نویسد: «از آن جمله جناب ملاحسین است که محل اشراق شمس ظهور شدند، لولاهُ ما استَوَی اللهُ علَی عَرشِ رَحمانِیَّتِه و ما استَقَرَّ علَی کُرسِیِّ صَمَدانِیَّتِه؛ اگر بشرویه ای نبود، خدا بر عرش رحمانیت و بر کرسی بی نیازی قرار نمی گرفت»[6]
باید از بهائیان پرسید: این چه خدایی است که برار رسیدن به بی نیازی، نیازمند بنده خود یعنی ملاحسین بشرویه ای است؟
با عنایت به آن چه گفته شد، این سؤال مطرح است که: خدای بهائی با کدام یک از معیار های توحید که در سوره شریفه توحید آمده است تطابق دارد؟